یک پسر بچه 8 ساله آمیش و مادرش در حال سفر به فیلادلفیا هستند و در راه دیدار خواهر مادر هستند. پسر جوان هنگام انتظار در ایستگاه قطار ، شاهد قتلی وحشیانه در داخل یکی از غرفه های دستشویی است. کارآگاه پلیس جان بوک مامور تحقیق در مورد قتل مردی است که یک پلیس مخفی بود. اندکی بعد ، هنگامی که مجرمان از تحقیقات وی مطلع شدند و در جامعه آمیش پنهان شد ، بوک متوجه شد که او در معرض خطر بزرگی است. در آنجا ، او شیوه زندگی در میان مردم آمیش را می آموزد ، كه شامل خشونت و خشونت نیست. کتاب بزودی عاشقی را با مادر پسر کوچک آغاز می کند ، اما عاشقانه آنها با معیارهای آمیش ممنوع است. اما طولی نکشید که آدمهای بد از مکان کتاب اطلاع پیدا کردند.
An 8 year old Amish boy and his mother are traveling to Philadelphia, on their way to visit the mother's sister. While waiting at the train station, the young boy witnesses a brutal murder inside one of the bathroom stalls. Police detective John Book is assigned to investigate the murder of the man, who was an undercover cop. Soon after, Book finds out that he's in great danger when the culprits know about his investigation and hides out in the Amish community. There, he learns the way of living among the Amish locals, which consists of non-violence and agriculture. Book soon starts a romance with the mother of the little boy, but their romance is forbidden by the Amish standards. But, it's not long before the bad guys find out Book's whereabouts.
مینا زیبا یک سبک زندگی ثروتمندانه را در کنار پدر بیوه خود ، تاکور ، در یک شهر کوچک در هند زندگی می کند. وقتی پدرش یک مدیر جدید ، راجش استخدام می کند ، او و دوستش ، تارونا ، تصمیم می گیرند که او را طعنه بزنند و باور کنند که هر دو عاشق او هستند. او می فهمد و وانمود می کند که عاشق هر دو شده است. در نتیجه هر دو زن در نهایت عاشق او می شوند و تاكور آماده اجازه مینا برای ازدواج با او است. زمانی که مینا روشن می کند که راجش را برای خودش می خواهد و همچنین به او یادآوری می کند که ازدواج او با پیمانکار آنها ، لالا باگاترام ، هنگامی که تارونا کودک بود ، نهایی شد و این امر بین مینا و تارونا رخ می دهد. سپس راجش توسط برخی از مردان مورد تعرض قرار می گیرد و مادرش شانتی برای مراقبت از او شرکت می کند. این حضور اوست که نه تنها راز تاریکی از گذشته آنها را که شامل قتلی است ، کشف می کند ، بلکه منجر به قتل دیگری می شود.
Beautiful Meena lives a wealthy lifestyle along with her widowed dad, Thakur, in a small town in India. When her dad hires a new Manager, Rajesh, she and her friend, Taruna, decide to tease him and make him believe that both are in love with him. He finds out and pretends that he has fallen in love with both. As a result both women end up falling in love with him with the Thakur ready to permit Meena to wed with him. Acrimony sets in between Meena and Taruna when Meena makes it clear that she wants Rajesh for herself as well as reminds her that her marriage has been finalized with their Contractor, Lala Bhagatram, when Taruna was a child. Then Rajesh is assaulted by some men and his mother, Shanti, attends to look after him. It is her presence that will not only unleash a dark secret from their past, which included a murder, but also lead to another homicide.
تاکتیک های یک خلبان جنگنده آلمانی باعث آزردگی رفقای اشرافی اش می شود اما افتخارآمیزترین نشان کشورش ، آبی حداکثر را به او می رساند. ژنرال او را به عنوان یک قهرمان مفید می داند حتی اگر همسرش نیز او را به عنوان یک شی عاشقانه مفید بداند. در پایان ژنرال ترتیب می دهد تا او یک جنگنده آزمایش نشده را آزمایش کند.
The tactics of a German fighter pilot offend his aristocratic comrades but win him his country's most honored medal, the Blue Max. The General finds him useful as a hero even though his wife also finds him useful as a love object. In the end the General arranges for him to test-fly an untried fighter.
دختری وقتی می داند که او را فریب داده و از نامزدش جدا می شود. یک مرد جوان پرشور به او کمک می کند و آنها عاشق می شوند اما شرایطی باعث می شود که آنها کنار هم نباشند.
A girl gets through a break up with her and her fiance when she knows that hes cheating on her. A young passionate man helps her and they fall in love but there is some conditions that keeps them from being together.
سیتادوی در کنار همسر و دو پسرش راکش و راجش زندگی راحتی دارد. در حالیکه تولد یکی از پسرانش را جشن می گرفت ، شوهرش در یک تصادف اتومبیل کشته شد و دوستانش ، دارتیراج و مالپانی با دمدمی مزاجی املاک او را تصرف کردند و از سیدادوی و پسرانش خواستند که آنجا را ترک کنند. هنگام عزیمت با قطار ، سیتادوی و راکش در هنگام تصادف از راجش جدا می شوند. سالها بعد ، راکش بزرگ شد و به عنوان یک خواننده شناخته شد ، در حالی که راجش یک زندگی جنایتکارانه زندگی می کند و هیت کسی نیست جز دارتیراج. وقتی تنها دختر دارتیراج ، جیوتی ، عاشق راكش می شود ، دارتیراج قرار ملاقات با او را ترتیب می دهد ، و موقتاً با این ازدواج موافقت می كند. راکش نمی داند که دارتایراج قبلاً ازدواج جیوتی با پسر مالپانی را نهایی کرده است و مقدماتی را برای کشته شدن راکش توسط کسی به جز راجش تنظیم کرده است.
Sitadevi lives a comfortable life with her husband and two sons, Rakesh and Rajesh. While celebrating the birth of one of her son's, her husband gets killed in an automobile accident, and his friends, Dhartiraj and Malpani capriciously take over his estate and ask Sitadevi and her sons to leave. While leaving by train, Sitadevi and Rakesh are separated from Rajesh during an accident. Years later, Rakesh grows up to be a singer, while Rajesh lives a life of crime, and is the hit-man of none other than Dhartiraj. When Dhartiraj's only daughter, Jyoti, falls in love with Rakesh, Dhartiraj arranges to meet with him, and tentatively agrees to this marriage. Rakesh does not know that Dhartiraj has already finalized Jyoti's marriage with Malpani's son, and has made arrangements for Rakesh to be killed by none other than Rajesh.
دیدگاه :دیدگاهها برای دانلود فیلم نالایق با زبان اصلی | Nalayak 1979 بسته هستند
507 views
2h 9min
زبان :زبان اصلی کیفیت :DVDRIP 720
فرمت :mkvحجم :969
مدت زمان :129 دقیقهمحصول :هندوستان
کارگردان :B. Padmanabhamنویسنده :مشخص نشده !
امتیاز IMDB :5.8رده سنی :2h 9min
ستارگان :جیتندرا ، لینا چنداوارکار ، نیروپا روی
Fa
En
لاکسمن همیشه گوسفند سیاه خانواده بوده است ، و توسط آنها به عنوان یک سست کننده خوب شناخته نمی شود. برادرش ، رام نارایان ، که در فروشگاه جواهرات کار می کند ، از او می خواهد مقداری پول به یک تاجر در خارج از شهر تحویل دهد ، اما لاکسمن در عوض یک گردنبند گران قیمت برای دختری به نام Seema می گیرد ، او فقط ملاقات کرد ، فقط برای اینکه او را تحت تأثیر قرار دهد. دوست لاکسمن ، ریتا ، متوجه می شود که جواهراتش جعلی است و رام را متهم می کند. رام به همه اطمینان می دهد که این موضوع را با ریتا حل و فصل خواهد کرد. روز بعد ریتا کشته می شود ، و رام دستگیر می شود ، و زندانی می شود. همه به آزادی رم امید خود را از دست داده اند ، به جز لاکسمن ، که اکنون تصمیم گرفته مستقیم برود و پدرش را از این وضعیت آشفته خارج کند ، بدون اینکه بداند خودش ، زندگی خودش و سیتا و برادرزاده اش را به خطر می اندازد. همچنین.
Laxman has always been the black sheep of the family, and is regarded by them as a no-good slacker. His brother, Ram Narayan, who works in jewellery store, asks him to deliver some money to a businessman out of town, but Laxman instead gets an expensive necklace for a girl named Seema, he just met, just to impress her. Laxman's friend, Rita, finds out that her jewellery is fake, and accuses Ram. Ram assures everyone that he will settle this matter with Rita. The next day Rita is murdered, and Ram is arrested, and imprisoned. Everyone has given up hope for Ram's release, except for Laxman, who has now decided to go straight, and get his dad out of this mess, not knowing that he, himself, is jeopardizing his very own life, and that of Sita and nephew as well.
Gangaa Jamunaa و Saraswathi با تقواترین رودخانه ها ، یک ادغام مقدس منحصر به فرد ایجاد می کنند ، معروف به "سنگام". به همین ترتیب شخصیت های داستان ما Gangaa Jamunaa و Saraswathi تمایل به ملاقات و عشق ورزیدن به یکدیگر دارند. Gangaa Jamunaa شروع به دوست داشتن یکدیگر می کند و عهد می کند که یکی شود ، Saraswati در سکوت Gangaa را دوست دارد ، و زندگی خود را به او تقدیم می کند. با این وجود افراد زیادی وجود دارند که دوست دارند عاشقان خوشحال را از هم جدا کنند. هانسراج وجود دارد که این کار را می کند و در نتیجه جامونا از گانگا جدا می شود. جامونا به خانه شانکر می رسد ، شانکر که قبلاً او را دوست داشت با یافتن جامونا در خانه اش بسیار خوشحال می شود. در این فاصله ساراسواتی در شرف نزدیک شدن به گانگا بود. هنگامی که هانسراج ، که قبلاً از طریق مال غیرقانونی از اموال پدر گانگا کلاهبرداری کرده بود ، خواستار خلاص شدن از شر گانگا ، صاحب قانونی بود ، گانگا مورد اصابت گلوله قرار گرفت. گانگا به شدت زخمی شده بود و دیگر امیدی به زنده ماندن او نبود.
Gangaa Jamunaa and Saraswathi the most pious rivers, create a unique holy merger, popularly known as "Sangam". Likewise the characters of our story Gangaa Jamunaa and Saraswathi desire to meet and merge in love of each other. Gangaa Jamunaa begin to love each other and pledge to become one, Saraswati silently loves Gangaa, and dedicates her life to him. However there are many, who would like to separate the happy lovers. There is Hansraj, who does it, and with the result Jamuna separates from Gangaa. Jamuna reaches Shanker's home, Shanker who already loved her becomes extremely happy finding Jamuna in his home. In the meantime Saraswati was about to come closer to Ganga. When Hansraj, who had earlier swindled the property of Ganga's father by illegal means wanted to get rid of the rightful owner Ganga, he got Ganga shot. Ganga was badly wounded and there was no hope of his survival.
دیدگاه :دیدگاهها برای دانلود فیلم پریشان با زبان اصلی | Purnima 1965 بسته هستند
425 views
2h
زبان :زبان اصلی کیفیت :720
فرمت :mkvحجم :1/37
مدت زمان :120 دقیقهمحصول :هندوستان
کارگردان :Narendra Suriنویسنده :مشخص نشده !
امتیاز IMDB :6.8رده سنی :2h
ستارگان :مینا کوماری - درمندرا - هانی
Fa
En
یوریم پورنیما با عموی مادری و عمه بیرحم خود سبک زندگی نامناسبی دارد. او عاشق پراکاش است و هر دو قصد دارند به زودی ازدواج کنند. هنگامی که او برای جستجوی کمک مالی به ملاقات پراکاش در محل کار خود می رود ، با وانتز ، پسر صاحب Ratan Lal & Co. ملاقات می کند ، که یک لحظه او را دوست دارد. وزانت مادرش ، شاردا را متقاعد می کند که به خاله پورنیما نزدیک شود و او را متقاعد کند که او مناسب ترین داماد برای او است - قلاب یا کلاهبردار. شاردا موفق به انجام این کار می شود و اندکی پس از آن پورنیما و وانتس ازدواج می کنند. پورنیما پراکاش را متقاعد می کند که با وندانا مهرا که عاشق او است ازدواج کند و او این کار را می کند. اندکی پس از آن هر دو پورنیما و واندانا باردار می شوند و به ترتیب پسران ، آنیل و سونیل به دنیا می آورند. به دنبال مشاجره ای خشن ، وندانا و وانتس در یک تصادف رانندگی کشته می شوند ، راتان مجبور به پرداخت طلبکاران ونستین می شود و در نتیجه همه چیز را از دست می دهد و به یک کلبه کوچک منتقل می شود. او پورنیما را متقاعد می کند که دوباره با پراکاش ازدواج کند ، اما آنیل را با آنها ترک کنید ، ...
Orphaned Purnima lives a poor lifestyle with her maternal uncle and cruel aunt. She is in love with Prakash and both plan to marry soon. when she goes to meet Prakash at his place of employment to seek a donation, she meets with Vasant, the son of the owner of Ratan Lal & Co., who takes an instant liking to her. Vasant convinces his mom, Sharda, to approach Purnima's aunt and convince her that he is the most suitable groom for her - by hook or by crook. Sharda succeeds in doing so, and shortly thereafter Purnima and Vasant get married. Purnima convinces Prakash to marry Vandana Mehra who is in love with him, and he does so. Shortly thereafter both Purnima and Vandana get pregnant and give birth to sons, Anil and Sunil respectively. Following a violent altercation, Vandana and Vasant are killed in a car accident, Ratan is forced to pay off Vasant creditors and as a result loses everything and moves into a small hut. He convinces Purnima to re-marry Prakash, but leave Anil with them, ...